3 مدرسه ی راهنمایی پانزده ی خرداد 4 |
از پر کار ترین ماه های یک سال تحصیلی می توان دی و بهمن را نام برد ( که البته من به بهمنش ارادت خاص دارم ) همین ازدحام برنامه ها باعث شد تا به بهانه ی عرض خسته نباشید در مورد چالش انگیز ترین موضوع این ایام ، یعنی انتخاب معلم نمونه گپی ( آن هم یک طرفه ) بزنیم .
این موضوع ذهن من را حسابی به خودش مشغول کرده ( البته نه از بابت یک نفع شخصی ....) و چاله هایی در ذهنم به وجود آورده اند که به گمانم مثل چاله های خیابانمان پر شدنی نباشند .
هدف از انتخاب معلم نمونه چیست ؟ چه ره آوردی دارد و پیروانش را به کدام سمت می کشاند ؟ چرا بعد از این انتخاب همه معترض اند و این انتخاب را اجحافی نابخشودنی می دانند؟و ....
آیا همگی به خطا می روند و دچار خود بزرگ بینی شده اند ؟
غیر از موارد معدودی که هنوز نتوانسته اند عاشق شوند عده ی کثیری عاشق اند ، نمی شود که عاشق نبود ، چون معشوق ها معصوم اند و کسی حاضر نیست ظلمی بر معصومیت آنان روا دارد ، به خصوص اگر فرزندی میان آن ها نیز داشته باشد ...
پس اشکال کار کجاست که هر سال بعد از این انتخاب کذایی ، چهره ها تغییر می کند و صمیمیت ها از بین می رود .
انتخاب معلم نمونه نه تنها رقابت ایجاد نمی کند بلکه آن اندک صمیمیتی که بین کارکنان یک مجموعه هست را از بین می برد و آن ها را به آتش زیر خاکستر مبدل می کند که اگر شعله ور شوند زبانه هایش ، انسانیت را نشانه خواهد رفت .
هر انتخابی می تواند موثر یا مخرب باشد ؛ تعجب نکنید
ــ موثر: ایجاد یک رقابت سالم و پیامد آن پیشرفتی قابل توجه در آن زمینه (که احتمالش اندک است )
ــ مخرب : ایجاد حسادت به جای رقابت و ظاهرسازی و فریبکاری و دورویی و چاپلوسی به جای آسایش و امنیت روانی در محیط کار... (که بقیه اش را خودتان بهتر می دانید )
ــ کنترل کننده : گاهی انتخاب ، محدودیت نامحسوس به همراه دارد که بسیار زیرکانه است معلمی طبق معیارهایی به عنوان نمونه گزیده می شود و این امر موجب می شود تا بقیه ی افراد آن مجموعه تا رسیدن به این آستانه ، همه ی توان خود را به کار گیرند آن گاه مسیر افکار و افعال اشخاص به جهتی تغییر سو می دهد که کارگزاران می خواهند . (قضاوت خوب یا بد بودن آن را به شما می سپارم )
مربیان و پیشگامان مسائل تربیتی همواره به تفاوت های فردی معتقدند و با قیاس افراد با هم مخالف اند.
چه بسیارتریبون ها و بلندگو هایی که بانگ الحذرشان گوش فلک را کر کرده بود که ایها الناس : « دانش آموزان را با هم مقایسه نکنید »
مگر نه این که علم نوین تفاوت های فردی را مانعی برای مقایسه ی صحیح اشخاص می داند؟ حال چگونه می توان پذیرفت که معلمین امروز و یا همان دانش آموزان دیروز، با هم مقایسه می شوند ؟
از نظر علمی قبل از مقایسه ی دو فرد یا گروه شرایط یکسانی را باید فراهم نمود تا نتایج یک بررسی و سنجش به واقعیت نزدیک تر باشد .
آیا در این انتخاب توانایی های افراد ، درشرایطی یکسان سنجیده می شود ؟ آیا جو حاکم در کلاس حرفه وفن همان جوی است که در کلاس علوم برقرار است ؟ نوع برخورد دانش آموزان و اولیای آن ها با معلم هنر همان است که با معلم ریاضی ؟ اصطکاک بین کدام بیشتر است ؟ محبوبیت دبیر هندسه بیشتر است یا دبیر ورزش ؟ تناسب سنی فراگیر و فراده ، نوع رشته ی تحصیلی و علاقه مندی به آن و فضای حاکم بر کلاس که از آن رشته تاثیر می پذیرد و ..... در محبوبیت و نفوذ معلم تاثیر بسزایی ندارد ؟
نحوه ی ارتباط با دانش آموزان منوط به فضای حاکم در کلاس و نوع رشته ی تدریس است آیا قیاس در این شرایط متفاوت ، منطقی است ؟
من می دانم که تنها ملاک انتخاب معلم نمونه قیاس زوجی نیست اما یقین دارم که گام اول است و در صورتی فرد می تواند به مدارک مستند تکیه کند که خوان اول را به سلامتی سپری کرده باشد، در واقع حرف اول را همان فرم های مقایسه ای می زنند .
مهم تر از همه، ارزیاب را نباید از نظر دور داشت ، چه عواملی می تواند قضاوت ارزیاب را تحت الشعاع قرار دهد؟ خودتان بهتر می دانید .
البته در این میان کسانی هستند که وقتی قلمی بر جوهر می زنند دست و دلشان می لرزد که مبادا حقی از کسی ضایع شود و از زمانی می ترسند که بانگ برآید "ورقه ها بالا" و دیکته ها پر از غلط های نابخشودنی باشند.
اما چه اندک اند این گروه ...........
پی نوشت :
همواره شنیده ایم که ؛حقیقت تلخ است
چرا که :
وقتی می گویی آسیب می بینی ؛ وقتی می شنوی آسیب می رسانی !!!
وقتی می گویی می ترسی و وقتی می شنوی می ترسانی!!!
وقت گفتنش مدافعی و مدعی و هنگام شنیدنش مهاجم !!!
خدا کنه این گونه نباشد وگرنه من ....
نویسنده مسئولیت نوشته هایش را بر عهده می گیرد
¤ نویسنده: 15خرداد